سفارش تبلیغ
صبا ویژن

89/5/5
5:10 عصر

جوک دست اول 7

بدست امیر جعفرقلیزاده در دسته

ترکه ادعای پیامبری می کنه بهش میگن معجره ات چیه ؟ میگه : ق ق ق

ترکه به خدا میگه خدایا 10000000 سال برات چقدره ؟ خدا میگه ؟ 1دقیقه. ترکه باز میگه :خدا1000000 یورو برات چقدره؟ خدا میگه 1 پنی . ترکه میگه پس یه پنی به من بده , خدا میگه 1 دقیقه واستا

یه روز یه ترکه  میره راهپیمایی میبینه شلوغه بر میگرده

یه روز یه ترکه میره مهمونی، صاحبخونه یه سگ داشت که اسمش جو بوده. سگه میره زیر صندلی ترکه میشینه. یهو ترکه بد جوری گوزش میگیره. با خودش فکر میکنه که اگه بگوزه، صاحبخونه فکر میکنه جو گوزیده.ترکه یه کم از گوزشو ول میکنه، صاحبخونه سریع به جو گفت: جو برو تو حیاط. ولی جو تکون نخورد. ترکه که خیالش راحت شده بود که می‌افته گردن جو با خیال راحت تمام گوزشو ول کرد. صاحبخونه یهو داد زد: جو، حتما میخوای این آقا رو سرت برینه


ff amirfa.com